«بانك توسعه اسلامى» (1) با توجه به يكى از اهداف خود كه «تحقيق و آموزش» مى باشد، در سال 1413 هجرى قمرى (1992 ميلادى) اقدام به چاپ كتابى تحت عنوان «تحرك منابع انسانى در نظام مالى مبتنى بر تسهيم سود و زيان» (2) نموده است. اين كتاب كه به همت دكتر «م. فهيم خان» (3) تهيه شده، مشتمل بر شش فصل است. فصل اول و دوم به مقدمه و اهميت موضوع پرداخته است. فصل سوم مرورى بر مدلهاى موجود اشتغال داشته و در طى آن مدل كلاسيكها و نئوكلاسيكهاو كينزينها را به طور اختصار توضيح مى دهد. فصل چهارم، مدلهاى مزبور را مورد بررسى قرار داده و نقاط ضعف و قوت هر يك را بيان مى كند. فصل پنجم به بررسى نظام مالى اسلامى اختصاص يافته است. فصل ششم نيز به بعضى از شرايط لازم جهت تحقق الگوى مزبور مى پردازد.
در ترجمه حاضر، با اين پيش فرض كه خواننده محترم به مدلهاى موجود اشتغال اطلاع كافى دارد، فقط فصل پنجم مورد توجه قرار گرفته است. اما لازم بود كه قبل از بررسى كيفيت تحرك منابع انسانى در نظام مالى اسلامى، دورنمايى از نظام مزبور مطرح مى شد. بنابراين مطالبى كه نويسنده محترم در ضميمه كتاب به آن اشاره كرده است، تحت عنوان «بخش اول: نظام تامين مالى اسلامى» و مطالب فصل پنجم كه به بررسى تحرك منابع انسانى در نظام تامين مالى اسلامى مى پردازد، تحت عنوان فصل دوم ترجمه شده است.
با توجه به اينكه نظام بانكدارى بدون ربا طرح جديدى است كه در چند دهه اخير مورد تجربه قرار گرفته است، بررسى آثار ناشى از آن بر متغير هاى اقتصادى تبيين كننده مزيتهاى اين نظام خواهد بود. در واقع تبيين آثار مثبتيك نظام اقتصادى راهگشاى پذيرش افكار عمومى جهت تحقق آن مى باشد.
بخش اول: «نظام تامين مالى اسلامى»
در اين نوشتار آمده است:
1 - هيچ ربا و بهرهاى در اقتصاد وجود ندارد. سرمايه مالى تنها با سهيم شدن در خطر خسارت هاى احتمالى در آمدى دارد. همه بانكها، و نهادهاى مالى تجارى يا توسعهاى به دنبال سرمايه هاى ريسك پذير هستند. اگر چه راههاى مختلفى وجود دارد (كه در اين بخش مفصل بدانها مىپردازيم)، اما در تمامى آنها، عرضه كنندگان سرمايه بايد متحمل يكى از گونه هاى ريسك و خطر بشوند.
2 - در صورتى كه دارنده سرمايه مالى ريسك پذير نباشد مىتواند سرمايه را بر اساس «قرض الحسنه» پرداخت كند كه نه در آمدى دارد و نه خسارتى.
البته نهادهاى مالى تجارى به انعقاد چنين قراردادهايى در مقياس وسيع تمايل ندارند. نظام مالى اسلامى از طريق تعاون و يا بخش عمومى نهادهاى ويژهاى براى اين نوع تامين مالى به وجود مىآورد.
3 - در اين نظام زكات و صدقات وجود دارد (كه حداقل مقدار واجب آن 5/2 در صد از اصل سرمايه است). زكات علاوه بر جلوگيرى از راكد ماندن سرمايه هاى مالى مىتواند براى بخش كم در آمد يك حمايت مالى كه هيچ تعهدى در پى ندارد، باشد.
4 - با فقدان بهره در اقتصاد، استقراض عمومى لزوم پيدا مىكند. استقراض عمومى به شكل سرمايه ريسك پذير براى طرحهاى توليدى - تجارى و يا به صورت قرض الحسنه به دولت تحقق مىيابد.
اوراق بهادار دولتى كه داراى بازدهى هستند، فقط براى استقراضهاى مرتبط با فعاليتهاى توليدى - تجارى منتشر مىشوند.
5 - دولت زمانى اقدام به انتشار پول مىكند كه منافع آن فرا تر از هزينه هايش باشد.
با توجه به مطالب فوق، مناسب است كه درباره روش هاى تامين (4) مالى در نظام فوق كه خالى از بهره مى باشد و سرمايه مالى فقط از طريق تحمل ريسك قادر به كسب منفعت است، توضيحات بيشترى ارائه شود.
با توجه به تعاليم اسلامى دو گروه مجاز تامين مالى مشخص مىگردد. يكى را تامين مالى مستقيم و ديگرى را تامين مالى غير مستقيم نام مىنهيم.
تامين مالى مستقيم (5)
صاحبان مال به يكى از دو روش ذيل نيازهاى مالى را بر آورده مىسازند. نظام قرض الحسنه و نظام سهيم شدن در سود و زيان.
در نظام قرض الحسننه، صاحب مال آن را به كسى كه نياز دارد وام مىدهد و جز اصل مال هيچگونه ادعايى نسبتبه بازده آن كم يا زياد; اسمى يا واقعى; مستقيم و يا غير مستقيم ندارد.
در اين حالت اگر شرايط وام گيرنده به گونهاى باشد كه نتواند اصل وام را بپردازد صاحب مال ملزم به تعويق باز پرداخت مىباشد تا زمانى كه وام گيرنده، توانايى باز پرداخت را بيابد.
اگر صاحب پول بخواهد منفعتى كسب كند، فقط بايد تحت نظام مشاركت در سود و زيان با يك عامل اقتصادى در زمينه يك سرمايه گذارى توليدى يا تجارى معين به توافق برسد. اما اگر تامين مالى براى هدف مصرفى و يا عمومى باشد جايز نيست. (در اين حالت تنها نظام قرض الحسنه قابليت پياده شدن دارد).
اساس نظام مشاركتبه صورت زير است: صاحب پول و عامل اقتصادى سهم خود از سود را از پيش معين مىكنند.
نسبتى كه در تقسيم سود رعايت مى شود مىتواند از نسبتسرمايه هاى دو شركت كننده در طرح متفاوت باشد اما در صورت ضرر، سهم هر طرف از خسارت دقيقا متناسب با نسبتسرمايه گذارى آنها است. ضرر نمىتواند به نسبتى غير از نسبتسرمايهها، تقسيم شود. در مورد تامين مالى مستقيم گزينه ديگرى وجود ندارد.
تامين مالى غير مستقيم
براى تامين مالى غير مستقيم چند راه مجاز وجود دارد. برخى اعمال مىشده يا مىشوند و بقيه ممكن است در اينده كشف گردند. قبل از توضيح برخى اشكال مهم اين نظام ابتدا اصل زيربنايى هر دو نظام را تبيين مىكنيم.
اصلى كه در هر دو نظام مستقيم و غير مستقيم همواره بايد مراعات گردد اين است كه بدون سهيم شدن صاحب سرمايه در ريسك فعاليت اقتصادى بازدهى به او تعلق نمىگيرد.
تفاوت دو نظام از نقطه نظر ريسك پذيرى (كه كسب بازده به دنبال دارد) اين است كه در تامين مالى مستقيم، قبول ريسك دقيقا به نسبتسرمايه هاى شركاء و براى تمام دوره استفاده از سرمايهها است در حالى كه در تامين مالى غير مستقيم، قبول ريسك مىتواند با نسبتسرمايه گذارى متفاوت باشد. شركا گاهى مىتوانند سهم خود از قبول ريسك و نيز مدت ريسك پذيرى را به ميزان زيادى كاهش دهند (اما نمىتوانند به طور كامل حذف كنند).
در اينجا برخى اشكال مهمتر تامين مالى غير مستقيم را به طور خلاصه و تحتسه گروه اصلى زير توضيح مىدهيم: الف) روشهاى مبتنى بر تجارت ب ) روشهاى مبتنى بر اجاره ج ) روشهاى مبتنى بر خدمات
الف - روشهاى مبتنى بر تجارت (6)
دو شكل اصلى از روشهاى مبتنى بر تجارت عبارتند از: - پرداخت مدت دار (7) [ نسيه] - تحويل مدت دار (
براين تبيين اين مفاهيم، بخش متقاضى سرمايه را A و بخش عرضه كننده را B مىناميم. در نظام پرداخت مدت دار، تامين مالى مجاز به صورت زير است:
براى خريد كالاى معينى نياز به سرمايه دارد. :B علاقمند به قرارداد مشاركت نيست ولى مىتواند از بازار كالاى مزبور را خريدارى و با يك سود از پيش تعيين شده (بر اساس هزينه به اضافه اصل) به A بفروشد و موافقت كند كه قيمت آن را در تاريخ معينى بپردازد. به اين طريق نياز مالى A بر طرف شده و B نيز از سرمايه اش سودى كسب مىنمايد. ريسكى كه B تحمل مىكند آن است كه در طى دورهاى كه كالا را براى A خريدارى و به او تحويل مىدهد، تمامى ضررها متوجه خودش است.
علاوه بر اين، امكان دارد كه بعد از اقدام B به تهيه كالاها، A تغيير عقيده دهد يا كالاهاى خريدارى شده توسط B را نپسندد، از اينرو B بايد مسئوليت فروش كالاها را خودش بر عهده بگيرد. اما اگر A از طرف B به عنوان نماينده او براى خريد كالاهاى مورد نياز تعيين شود، مقدار ريسك كاهش مىيابد. البته در اين حالت A كالاهايى كه خود نيازمند آن است را خريدارى مىكند و بدين ترتيب ريسك نپذيرفتن كالاها بر طرف مىشود.
خواهد بود. A تا زمانيكه قرارداد مزبور را با B نبسته است، اختيار دارد كه نظر خود را تغيير دهد. به همين خاطر مقدارى ريسك هنوز وجود دارد. هر گونه تلا ش براى حذف كامل ريسك، براى مثال، الزام A به خريد كالا از B در ابتداى ورود به معامله با روح و اصل زير بنايى تامين مالى در اسلام سازگارى ندارد.
در شيوه تحويل مدت دار، A براى تهيه سرمايه نزد B مىرود و B تنها به اين صورت موافقت مىكند كه محصول معينى را كه قيمت آن از قبل تعيين شده از A خريدارى و در موعد مقرر در آينده دريافت دارد. اين محصول را A توليد و يا تهيه مىكند و در زمان مقرر تحويل مىدهد. بدين گونه نياز مالى A بر آورده شده و B نيز سودى انتظار خواهد داشت چرا كه قيمت را در سطحى مشتمل بر سود انتظارى تعيين مىكند. در اين حالت ريسك پذيرى B در اين است كه در زمان تحويل ممكن است از قيمتى كه B براى كالا پرداخته كمتر گردد (9) . علاوه بر اين B بايد مسئوليت انبار كردن و بازار يابى كالاها را به دوش بگيرد و ريسكهايى را متحمل شود.
ب) روش مبتنى بر اجاره
اجاره بذاته جانشينى براى تامين مالى است. A به تجهيزات يا مستغلات نياز دارد اما سرمايه براى خريد آن را ندارد. B با سرمايه خود آن را مىخرد و به A اجاره مىدهد A به نياز خود مىرسد و B از اجاره سودى مىبرد.
شايد به نظر رسد كه B بدون تحمل هر گونه ريسكى در آمد ثابتى به دست مىآورد. لذا، اين در آمد شبيه بهره است اما در نگرش اسلامى اجاره بها منعكس كننده باز دهى سرمايه نيست.
طبق مقررات اسلامى، B با اجاره دادن اموال خود به A متحمل ريسكهاى زير خواهد شد:
الف) در تمام دوره اجاره، هزينه تعمير و نگهدارى بر عهده اوست. ميزان هزينه نگهدارى يك كالا در طول عمر مفيد آن همواره نا معين است.
ب) ممكن است قبل از اينكه تمام سرمايه گذارى انجام شده روى اموال از طريق اجاره بها به موجر برگردد وقبل از اينكه سودى حاصل بشود آن اموال (بدون تقصيرى از مستاجر) صدمه ديده يا مستهلك شوند. حتى اگر اين اموال بيمه شوند عدم اطمينان از عمر مفيد آنها بازدهى حاصل از بيمه را نامعين مىكند. گذاردن هزينه بيمه بر عهده مستاجر مخالف با اصول اسلامى است. تامين سرمايه از طريق اجاره نيز در نزد اسلام جايز نيست.
ج) موجر مطمئن نيست كه آيا دارايى او با اجاره بهاى انتظارى آنقدر در اجاره باقى مىماند كه اصل سرمايه و مقدار معينى سود به او بازگردد.
همه اينها سود موجر از سرمايه گذارى در اقلام اجارهاى تا زمانى كه عمر مفيد آنها كامل نشود را، نامعين مىسازد.
اجاره يك نوع تامين مالى نيستبلكه جانشينى براى آن است. نياز A تجهيزات يا مستغلات را بر آورده مىسازد. اما اگر A در طلب مالكيت آنها باشد اجاره نمىتواند نياز او را بر آورده سازد.
- تامين مالى مبتنى بر اجاره مىتواند با روشهاى غير مستقيم و به گونه زير انجام گيرد.
براى تامين مالى يك معامله معين به B مراجعه مىكند. اگر كالا قابل اجاره باشد، ممكن است B ترجيح دهد كه خود آنرا خريدارى و به A اجاره دهد. B همچنين موافقت مىكند كه (علاوه بر اجاره بها) قيمت كالا را به صورت اقساط دريافت كند. همزمان با پرداخت اين اقساط، اجاره بها به طور نسبى پايين مىآيد (10) . زمانى كه همه اقساط پرداختشود، اجاره بها صفر مىگردد و پس از آن كالا به A تعلق دارد. بدين طريق نياز مالى A بر آورده مىشود و B نيز تمام سرمايه خود را همراه با يك بازدهى به صورت اجاره اى كه در طى دوره از A مىگيرد، دريافت مىدارد.
ج) تامين مالى مبتنى بر خدمات:
A فرد ماهرى است كه مىتواند از طريق مهارت خود با توليد كالاهاى معينى در آمدى فراوان به دست آورد. اما او نياز به تامين مالى براى خريد مواد اوليه دارد. در اينجا روش تجارى پرداخت مدت دار مناسب نيست. زيرا A تاجر نيست و نمىداند چگونه كالاهاى خود را داد و ستد كند. روش مبتنى بر خدمات به رفع نياز مالى چنين فردى كمك مىكند. در تمامى مواد مورد نياز را به A تا مقدار معينى محصول براى او تهيه كند. البته محصول پس از توليد متعلق به B است.
B بر اساس محصول نهايى به A مبلغى مىپردازد و نيازهاى مالى A (فارغ از مشكلات بازاريابى) بر آورده مىگردد. B انتظار دارد با فروش كالايى كه A توليد كرده سودى كسب كند. به معناى دقيق كلمه شايد نتوان اين روش را تامين مالى ناميد اما چون نيازمند را از جستجوى تامين مالى براى رفع نيازش آسوده مىسازد حداقل مىتوان آنرا «شبه تامين مالى» تلقى كرد.
نویسنده: م. فهيم خان ترجمه: على اصغر هادوى نيا منبع:
http://www.tebyan.net