استفاده از عبارات و اصطلاحات غیر متداول در متون علمی فقط به هدف تنوع برای مخاطب صورت میگیرد. ضمن آنکه این یک مقاله ی علمی اقتصادی نبود، بلگه دیدگاه شخصی من از شرایط موجود بود. یک دیدگاه شخصی آن هم در مورد مسئله ای غیرمرتبط با تخصص یک فرد نمی تواند مقاله ای علمی باشد.
1. قصد وارد شدن به مباحث اقتصاد سیاسی را ندارم. ولی دستاویز قرار دادن مفاهیم چند بعدی اقتصادی برای تبلیغات انتخاباتی سالیان طولانیست دستاویزسیاستمداران در مواجهه با مردم است. نکته ی غیر قابل هضم، شیوه ی برخورد و ادبیات نابخردانه ی طرفین مجادله با اظهارات طرف مقابلیست که اهرم هایی متداول در سیاستگذاری انتخاباتی را پیش گرفته است؛ طرح شعارهای زیبا و اغراق در نقل آمار و ارقام و ... . این رفتار نامتعارف در مواجهه با حریف بعدها تبعات خود را در عرصه ی سیاسی و اجتماعی به بدترین شکل ممکن نشان داد.
2.در مورد اینکه به زانو درآمده ایم هیچ شکی نیست. نظر شخصی من این است که کشورها وقتی رشد میکنند که اقتدار حاکمیتی داشته باشند، مانند، بریتانیا، روسیه، چین و برزیل که آنقدر ثبات سیاسی و اقتدار در تصمیم گیری ها و موضع گیری دارند که هیچ بی نظمی فکری نمی تواند اقتصاد آن ها را متأثر کند. کشوری مثل ایران با 70 میلیون نفر جمعیت، امروز به دلیل تنش های شدید سیاسی که نمود عینیشان در خیابان ها پدیدار شده است، به حدی در مجامع بین المللی بی اعتبار شده است که به جز معدود کشورهایی که دوستان قدیمی هستند، سایر کشورهای بی طرف هم نسبت به آینده اقتصادی ایران دچار تردید شده اند.
اگر تا دو سال قبل موضع دولت ایران موضع کشور تشخیص داده می شد، امروز کمتر کسی پیدا می شود که به حرف های دیپلمات های سیاسی و مسئولین اقتصادی کشور اعتماد کامل داشته باشد. در چنین شرایطی آیا فکر می کنید شرایط ما بهسان قبل مانده یا بدتر شده ایم. نبوغ سیاسی کسانی که سال ها کوشیدند یک نظام اقتصادی و سیاسی جدید به دنیا معرفی کنند، ما را به کجا رسانده است. این نبوغ سیاسی را در همه ی ادعاهای پیش، زمان و پس از انتخابات به وضوح و در ادعاهای کوته بینانه ایشان می توان مشاهده کرد.
مصالح ملی در همه ی کشورهای صاحب نام همیشه بر منافع جناحی و گروهی ترجیح داده شده است. البته شاید این اتفاق بی ارتباط با ماهیت بیشتر مادی کشورهای مذکور نباشد( از این رو که تمام مناسبات اکثر این کشورها بر زیربنای اقتصاد استوار است) ولی ما هم منادی نظام اقتصاد اسلامی هستیم و ادعا داریم این نظام آنقدر قدرتمند و با صلابت است که می تواند در همه ی کشورهای اسلامی رکن باشد.
خوب است توجهتان را به تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای چین، روسیه، کره ی جنوبی و کمی قبلتر آلمان و ژاپن جلب کنم، احتمالاً آنجا مورد برایتان روشنتر خواهد شد.